تاریخ ارسال : ۲۱ شهریور, ۱۳۹۲ | بازدید : | طبقه بندی : ولادت امام رضا(ع)
امام رضا علیه السلام زندگی ساده و بی تکلفی داشت و کم خوراک بود. در خانه
جامه ای ساده و غالباً پیراهنی از پارچه های خشن بر تن می نمود و تنها در مجالس
عمومی و در میان مردم جبه ای لطیف بر رویش می پوشید ابن عباد می گوید :
“امام تابستان ها بر روی حصیری می نشست و زمستان ها بر گلیمی استراحت
می نمود و تنها برای برخی نشست ها جمعی خویش را می آراست .”به هنگام
آراستگی و پوشش گاه مورد اعتراض قرار می گرفت در پاسخ می فرمود:
“یوسف بن یعقوب پیغمبر و فرزند پیغمبر بود و پارچه های دیبا می پوشید و در
مجالس آل فرعون می نشست و این لباس ها و معاشرت ها او را از مقامش فرود نیاورد .”
آیا ائمه سیاستمدار بوده اند ؟
در پاسخ باید گفت ائمه سیاستمدار بوده اند و امام رضا (ع) که خود از ائمه ی
معصوم است، سیاست را یکی از شرایط امام و امامت میداند. ائمه ی ما
هیچ گاه از سیاست کناره گیری نکرده و همواره دین را همراه سیاست داشته اند.
در برخی بیاناتشان آمده است که هر کوششی در جهت جدایی دین از سیاست،
مانند کوشش کردن برای جدایی عبادت از متن اسلام است.
اوضاع خلافت در زمان امام رضا (ع)
امام رضا (ع) در عصر امامت خویش با چند خلیفه عباسی معاصر بوده اند که تنها
در زمان زمامداری مأمون شرایطی پدید آمد که امام را به موضعگیری وا داشت.
ده سال از امامت امام رضا (ع) با دوران خلافت هارون پدر مامون مقارن بود.
هارون در سال ۱۷۵ هجری قمری، فرزندش، امین را که ۵ سال داشت به جانشینی
خودش معرفی کرد و ۷ سال بعد با معرفی مأمون به جانشینی امین در تثبیت حکومت
عباسی کوشید. در نهایت دو برادر با لشکرکشی علیه یکدیگر در ری با هم درگیر
شدند که در نتیجه آن لشکر امین شکست خورد و امین نیز در حادثه حمله
چند مرد مسلح از پای در آمد و در نهایت مأمون حاکم شد.
در این مدت امام نقشی مستقیم و مؤثر در بیداری مردم داشت که این خود
باعث میشد مأمون با امام به مخالفت بپردازد. ولی از آنجا که:
اولاً میدانست دستگاه حاکمه از وجود یک رکن مهم علمیو معنوی که بتواند
پشتوانه ی حل مشکلات مختلف باشد خالی است و این کمبود با وجود علمای
موجود در دستگاه خلافت عباسیان تأمین نمیشد.
ثانیاً به این نکته پی برده بود که جامعه ی اسلامیمخصوصاً گروه کثیری از
مردم آگاه و طرفداران آل علی توجه خاصی به علی ابن موسی الرضا،
علیه السلام، دارند و زمینه مساعدی از نظر معنوی در دلهای مردم نسبت به
علویین وجود دارد. در نتیجه درصدد برآمد تا از این فرصت برای تثبیت
حکومت بهره گیرد.
همچنین میخواست ضمن استفاده از موقعیت علمی و اجتماعی امام رضا علیه السلام
بتواند کارهای او را تحت نظارت قرار داده و محبوبیت و مقبولیت قابل ملاحظه ای
در میان عده ی کثیری از مردم که امام رضا علیه السلام را دوست میداشتند به
دست آورد و مخصوصاً چنین احترامی در جلب علاقهی شیعیان که تنها امام علیهالسلام
را شایسته مقام رهبری مسلمین میدانستند و عباسیان را غاصب خلافت و حکومت
میدانستند بسیار مؤثر بود.
واکنش امام رضا علیه السلام در برابر دعوت مأمون
مأمون با در نظر گرفتن اوضاع مملکت و پس از مشورت با وزیرش، فضل ابن سهل
امام را به پایتخت دعوت کرد. گرچه ایشان از رفتن امتناع ورزید ولی مامون پیگیر
بود و به ارسال دعوت نامه هایی پیاپی به امام ادامه داد و دست بردار نبود.
او در نهایت به امام نوشت:”جدت علی ابن ابی طالب در شورا شرکت کرد
و عمر که خلیفهی وقت بود گفت ظرف سه روز باید اهل شورا تصمیم بگیرند
و اگر بعضی از آنها تصمیم نگرفتند و یا از تصمیم اکثریت تمرد کردند
ابو طلحهی انصاری مأمور است گردنشان را بزند.
با این کار مأمون میخواست بگوید الان تو در وضعی هستی که جدت بود
و من در وضعی هستم که عمر بود. پس، از جدت پیروی کن. “پس از این همه
تهدیدهای مکرر و پیاپی امام رضا علیه السلام، پذیرفت تا به مرو سفر کند آنچه
که میتوان درباره این سفر گفت این است که این سفر یک تبعید ناخواسته
بود و بسیاری هم از این سفر به عنوان تبعید یاد کرده اند. سرانجام امام رضا
علیه السلام پس از تهدید های فراوان و مکرر، آماده رفتن شد.
2- ایمیل شما نمایش داده نمی شود.
3- لطفا جهت دریافت پاسخ نظر خود حتما ایمیل خود را بصورت صحیح وارد نمائید.